علمی-فرهنگی-هنری-سیاسی-ورزشی-اجتماعی

ارتباط با نسل جدید و معرفی ظرفیتهای موجود برای پیشرفت میهن اسلامی و افزایش سطح آگاهی موارد فوق الذکر در جامعه

علمی-فرهنگی-هنری-سیاسی-ورزشی-اجتماعی

ارتباط با نسل جدید و معرفی ظرفیتهای موجود برای پیشرفت میهن اسلامی و افزایش سطح آگاهی موارد فوق الذکر در جامعه

دانیکه کربلا وامدار رقیه است...گیتی شگفت مانده بکار رقیه هست

                                                                     و لله الاسماء الحسنی ...

 

                                 بسم الحسین

 

 

 

 

سلام بر پیر سه ساله ی عشق. سلام بر پیشوای سه ساله ی اشک.

 

دل سنگ آب شد از گریه ی تو گریه مکن                  عمَه بی تاب شد از گریه ی تو گریه مکن    

                                                                                                                         حسان چایچیان

 

 

امروز سوم محرم الحرام مسمی به روز علیا مخدره بی بی حضرت رقیه سلام الله علیها است.

 

بی بی سه ساله ای که با آن کیفیت شهادت ارکان کاخ ظلم را سست و  به لرزه درآورد و نقشی بسزا و غیر قابل انکار در ویران نمودن ارک ظلم و استبداد و گمراهی یزید لعنة الله علیه و آله داشت.

 

 

آن حضرت از رموز ماندگاری داستان کربلاست که با اقوال و افعال خویش در آن واقعه وسیله فیض و هدایت که اساس لحظه لحظه زندگی و حرکات و سکنات ائمه معصومین و اهل بیت عصمت و طهارت و خاندان پاک و طاهرشان صلواة الله و سلامه علیهم اجمعین  است، بوده و هست و این از نگاه هر چشم رو شن بین و عقل و قلب عارف نکته سنج بالحق پوشیده نیست .

 

 

 صغر سن آن مظلومه مِن حیث صورة و حسب ظاهر  ناسوتی است ولیکن از حیث ذات،وجود مقدسه اش نشئه ای  از نشئات و رشحات ذوات مقدس معصومین علیهم الصلوة و السلام  که هادی اند و آیت کبری و غرّای اسما و صفات و تجلی ذات اقدس الهی اند که افعال و عین ذات است کما قال الصادق(ع) در ذیل آیه شریفه :

 و له الاسماؤه الحسنی

فرمودند: نحن اسماؤه الحسنی،

 

و ایضا"  در زیارت جامعه کبیره که در باب معرفت حقیقی حضرت حق جل و اعلا و ذوات مقدسه اهل بیت(ع) آنهم از ناحیه امام معصوم حضرت هادی (ع)  است ،میبینیم:

 

والحق معکم و فیکم و منکم و الیکم و انتم اهله و معدنه ،و میراث النبوة عندکم و ایاب الخلق الیکم و....

 

که آنقدر سرشار از مفاهیم عمیق و نغز و پرمغز در باب معرفت است که انسان را متعجب و حیران میکند و هر حرف و کلمه ی این زیارت تحقیقا"وقتها  بحث و تامل و تعلیم نیاز دارد ،

(علی رغم زحمات کم نظیر بعض از اکابر و علما (رحمهم ا...)در خصوص شرح و تفسیر این زیارة به تحقیق حق آن هنوز ادا نشده و فقط شمه هایی به کرم خودشان  برایمان منکشف میشود

 

چنانچه در دعای سمات است :

 

 اللهم ....و بحق هذه الاسماء التی لا یعلم تفسیرها و لا یعلم باطنها غیرک)

 

و نیز در جای دیگر داریم: و انتم الخیر .

 

و یا میفرماید : الخیر کنتم اوله و اصله و فرعه و معدنه و مأواه و منتهاه .

 

چنانچه در تفسیر سوره مبارکه کوثر ذیل آیه انا اعطیناک الکوثر.

از امام باقرو امام صادق علیهما السلام منقول است :

این سوره در شأن بی بی دو عالم حضرت زهراء(س) است که در جواب دشمنان و مغرضان به ساحت مقدس نبی مکرم اسلام(ص) که ایشان را ابتر( یعنی کسی که چون پسر ندارد بعد از خود نسلی بجا نخواهد گذاشت) اطلاق کرده بودند، نازل گشت زیرا مرسوم بوده است که ادامه نسل بسته به صلب پسران است ولی خداوند متعال در این سوره پرده ازسرَ تفاوت این صورتهای مثال بشری علیهم السلام که فقط لباسی است به جهت ظهور بصری ناسوتی، با مابقی آدمیین برداشت

 

چنانچه امام باقر علیه افضل الصلواة و السلام در حدیثی( به نقل از هفتم بحار ) به جابر جعفی که از صحابه بسیار مقرب حضرت است  میفرماید:

 ان لنا عندالله عز و جل منزلة" و مکانا" رفیعا" و لولا نحن لم یخلق الله ارضا" و لا سماء و لا جنة و لا نارا" و لا شمسا" و لا قمرا" و لا برَا" و لا بحرا" و لا سهلا" و لا جبلا" و لا رطبا" و لا یابسا" و لا حلوا" ولا مرَا" و لا نباتا" و لا شجرا"  اختر عنا الله مِن نور ذاته و لا یقاس بنا بشر.

 

که نتیجتا" یعنی انسان دارای دو وجه حقیقت وجودیست یکی حقیقت ذاتی و جوهری که این اصل منظور از انسان همین است که درمراتب  عوالم خلقت و تنزل دانی است نسبت به آن ذوات مقدس (ع) و طفیل ایشان است.

 

 در این باره احادیث و روایات و تفاسیر آیات  بسیار است که از  حوصله این کتیبه خارج است

.و دوم وجود جسمی معین است که در این عالم ماده مشهود است.

 

مع ذالک شأن نزول سوره مبارکه کوثر اشاره  مستقیم به وجود مقدسه حضرت زهراء(س) است که نه تنها سلسله نبوت و ولایت به وجود ایشان متداوم است بلکه  ایشان مادر خلقت است و هستی ما یکون طفیل آن فیض اقدس است

 چنانچه پیامر(ص) ایشان را امَ ابیها یعنی مادرِپدر لقب داده و چنانچه میفرماید در حدیث قدسی است مِن الله عز و جل و قوله تعالی:

 

لولاک(ص) لما خلقت الافلاک، و لولا علی(ع) لما خلقتک و لولا فاطمة(س) لما خلقتکما

 

و یا به تعبیری میفرماید:

 

لولاک لما خلقت الافلاک، و لولا علی لما خلقتکما و لولا فاطمه لما خلقتکم. مع الوصف یعنی خطاب به وجود مقدس حضرت رسول(ص) اگر تو را خلق نمیکردم هستی را خلق نمیکردم و اگر علی(ع) را خلق نمیکردم نه تو را و نه هستی را خلق نمیکردم و اگر فاطمه(س) را خلق نمیکردم نه تو(ص)  و نه علی(ع) و نه هستی را خلق نمیکردم یعنی هیچ خلق نمیکردم .که شاعر میفرماید:

 

هیچ مقدری نبود اگر نبود فاطمه(س)

احمد(ص)وحیدری(ع) نبود اگر نبود فاطمه(س)

هیچ پیمبری نبود اگر نبود فاطمه(س)

جنت و کوثری نبود اگر نبود فاطمه(س)

 

ارواحنا فداکِ یا امنا آجرکِ الله فی مصیبة ابنکِ الحسین(ع)

 

 

مع ذالک در خصوص این سوره امام باقر (ع) میفرماید:  الکوثر یعنی الخیر الکثیر

یعنی وجود مقدسه حضرت زهراء(س) و اهل بیت(ع)و تمام خوبیها و نعمات و انعمه و برکات و فیوضات مادیه و معنویه و ظاهره و باطنه و عیان و مستورو عالم و معلوم و معلوم و مجهول آن.

علی ایحالٍ نمیشود از وجود مقدسه بی بی رقیة خاتون(س) که یکی از برکات متجلیه و نهری از انهار جنت فاطمی(س) است  سخن نگفت.

 

لذا شاعر گفته از زبان حال خضرت زینب(س):

 

رقیه(س) جان.  

                      تو که نوری و تو قلب همه ای ----------- شبیه مادر ما فاطمه ای(س)

و در آخر این دعا که:

یا رقیه(س) بهر من تدبیر کن ---------------    بر در بیتت مرا زنجیر کن

و:

 

یا رقیه(ع) ما اسیر توییم ------------    تو غنی و ما فقیر توییم

بر در بیت عشق مولامان(ع)  ----------- پی جود بی نظیر توییم

 

والسلام  علی من التبع الهدی

 

الحقیر محمد.ک

کربلا یعنی حسین آباد عشق......

        ولله الاسماء الحسنی...

              بسم الحسین

 

سلام بر کربلا . سلام بر سرزمین مهبط عشق . سلام بر کبوتر دلان حریم عشق
امروز دوم محرم الحرام به قول اصح مورخین و مقاتل مصادف با ورود کاروان حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) به کربلاست .

کاروان منزل به منزل راه برد              تا به دشت کربلا ماوا سپرد
اندر آن وادی امیر ملک دین              کرد بر پا خیمه ی عشق آفرین

پس از اینکه خبرشهادت مسلم ابن عقیل و هانی ابن عروه در منزل ثعلبیه( منزل به معنی آبادی و توفقگاه در مسیر  راههای قدیم بوده است) به قول ارشاد مفید (و به قول طبری در منزل زباله )به حضرت رسید  ایشان نامه ای برای اصحاب و یاران و همراهان خود نوشت که  برای آنها خوانده شد و آنها را از این خبر آگاه ساخت تا بدانند عاقبت کار چگونه است و  در آن  بیعت خود را از ایشان برداشت و فرمود: بسم الله الرحمن الرحیم اما بعد. خبر جانگدازی به ما رسیده مسلم بن عقیل وهانی بن عروه و عبدالله بن یقطر کشته شدند و شیعیان ما از ما کناره گرفتند هر کدام شما که دلش می خواهد برگردد و بر او هرجی نیست بیعت از او برداشته است.دلیل این که امام حسین(ع) خود شخصا این خبر را به یاران خود حضورا نرساند و در نامه به آنها نوشت این بود که  چنانچه کسانی برای بدست آوردن جاه و مال با امام حسین(ع) بیعت کرده بودند و با این تفکر  که پس از پیروزی امام به نان و نوایی می رسند با ایشان همراه شده بودند;حیاء و رو در بایستی در مقابل حضرت مانعی برای رفتنشان نباشد و نیز حجت بر همه تمام گردد.زیرا پس از این واقعه برای همه معلوم شد که دشمن عراق را قبضه کرده و دیگر زمینه پیروزی ظاهری و فیزیکی نیست و این جهاد ;جهاد استماته و جانبازیست که توفیق اینگونه جهاد فقط  حق جو و حق طلبانی را که با تامل همراه با اخلاص در معارف  دینی و الهی مکسوبه از جانب پیامبر و اهل بیت گرامیش علیهم السلام  و درک صحیح شرایط سیاسی و دینی زمان نصیب میگردد که صد البته تو فیق این فیض و عنایت  توسط ولی بر حق خدا و جانشین خلف پیامبر خدا  امام حسین(ع) با ارسال و صدور  نامه ها و  اعلامیه های روشنگرایانه و فرستادن سفیران متشخص به شهرها و بلاد اسلامی و نیز با ارسال پیام و ملاقاتها با سران و افراد ذی نفوذ قبایل در مسیر حرکت به مکه و عراق که در رفت و آمد مناسک حج بودند و حتی خواندن خطباتی در کربلا به  امت اسلامی عرضه شده بود و لیکن بغیر از عده قلیلی که دلهاشان به نور ایمان منور بود و با اخلاص و تامل در دین و سخنان ولی دین شرایط زمان را به خوبی دریافتند مابقی اسیر نفس و زرق و برق زخارف دنیوی گشته و از حق روی گردان شدند و هر کدام به سهمی در صف باطل ایستادند و دعوت حق را وا گذاشتند .
قلت عددی  مجاهدین صف حق, یاران ابا عبدالله(ع) خود  بیانگر شرایط سخت احوال دینداران حقیقی و نیز اپیدمی افکار و عقاید متحجرانه جاهلیتی و بدعتهای مخرب در  دین خدا و سنت پیامبر(ص)که با پوشش شعائر و شرایع دین به مردم ارائه و حتی تحمیل میشد, میباشد و این مطلب موید اینست که نهضت ابا عبدالله(ع) از نظر زمانی وسیاسی در بهترین موقعیت به وقوع پیوست و این صورت بصری قیام آن حضرت است و لیکن در عالم حقیقت و معنی , واقعیت ورای ادراکات محسوس است که  یکی از بارز ترین وجوه حقیقی معنوی حرکت ابا عبدالله(ع) اینست که ذات اقدس اله جل و اعلا , فیض اعظم جهت هدایت و سلوک حقجویان به صراط المستقیم حق و سیر الی الله جل جلاله , عنایت فرموده است که در  قرآن و روایات عدیده قدسی و نبوی متواتره و ائمه معصومین علیهم السلام بر آن اذعان شده است که پرداختن به آن بیش از این از حوصله این مقال خارج و به وقت و بحث مخصوص نیاز دارد تا به تفصیل  به آن پرداخته شود ولیکن تیمنا" و به اجمال اشارتی میگردد:قال الله تعالی فی محکم کتابه الکریم: یریدون ان یطفئوا نورالله بافواههم و یابی الله الا ان یتم نوره و لو کره الکافرون.سوره مبارکه توبه آیه 32 : و کافران میخواهند نور خدا را با دهان هاشان
(با دمیدن و فوت کردن) خاموش کنند و خدا نگذارد تا آنکه نور خود را در منتهای ظهور و حد اعلای کمال برساند, هر چند کافران ناراضی و ناخشنود باشند.
اینکه این آیه از سوره توبه به نظر اصح مفسرین مصداق بارز آن واقعه کربلاست و نیز اینکه آیات این سوره که در برائت از مشرکین و بیزاری خدا و رسولش از آنها, که عهد خود را شکسته وبه رسوم دوره جاهلیت برگشته و عمل نمودند , ادله مبین و روشنی موجود است که مشمول قاتلین و محاربین ابا عبدالله الحسین(ع) است جای هیچگونه  تشکیک ندارد  که به خاطر اطاله مطلب از ادامه معذوریم تا انشاءالله فرصتی بیابیم و در این خصوص به تفصیل بپردازیم.

دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نگشت                     آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست

و از صفات ممدوحه  که خدای تعالی در کتاب مبارک خود مدح فرموده به کرات وجود مقدس اباعبدالله الحسین(ع) را ذیلا" به اجمال می آوریم:
اول:آنکه انه النفس المطمئنه یعنی:اوست نفس مطمئن.
دوم:آنکه انه کفل من رحمة یعنی:به درستی آن جناب از رحمة الله حظی و نصیبی بوده.
سوم:آنکه قتل مظلوما یعنی: به درستی او است کشته شده ی مظلوم.
چهارم:آنکه انه ذبح عظیم یعنی: به درستی او است ذبح عظیم که در حکایت حضرت ابراهیم و پسرش خبر داده.
پنجم: آنکه کهیعص اشاره به واقعه ی آن مظلوم است.
و اینکه خدای تعالی ایشان را نامیده به نامهای متعدد: اول _ فجر است. دوم _  زیتون است. سوم  _  مرجان است. و به تحقیق نوشته مدح آن حضرت را بر ساق عرش چنانچه در روایت آمده است
که اُبیَ بن کعب عرض کرد: یا رسول الله! آیا غیر از شما زینت آسمانها و زمین هست؟ پیامبر(ص) فرمودند:
یا اُبیَ والذی بعثنی بالحق نبیا" ان الحسین بن علی(ع) فی السماوات اعظم مما فی الارض و قد کتب الله فی یمین العرش ان الحسین(ع) مصباح الهدی و سفینة النجاة.
یعنی:ای اُبیَ قسم به خدایی که مبعوث فرموده مرا بحق و نبی قرارداده, که به درستی حسین بن علی(ع) در آسمانها شاءنش بزرگتر است از آنچه در زمین است و به تحقیق نوشته خداوند عالم
در سمت راست ساق عرش که حسین (ع) چراغ هدایت و کشتی نجات است.پس از آن گرفت دست او را و فرمود :
ایها الناس هذا الحسین بن علی(ع) فاعر فوه و فضلوه کما فضله الله
یعنی: ای مردم. این حسین بن علی(ع) است پس بشناسید او را و تفضیل دهید او را چنانچه تفضیل داده او را خدا.

و ایضا"در حدیثی دیگر از ایشان منقول است گه خدای متعال در شاءن وجود مقدس ابی عبدالله(ع) فرموده است: انً للحسین(ع) فی بطون المومنین محبًة" مکنونة .
یعنی  قرار داده خدای متعال در قلوب کسانی که به خدا ایمان آورده اند محبت حسین(ع) را ذاتی.

در خصوص این  مطلب روایات و احادیث  بسیار است ولی افسوس که قلم و وقت از درج آن قاصر است.

باز این چه شورش است که در خلق عالم است--------  باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین ---------         بی نفخ صور خواسته تا عرش اعظم است
                                                                                                                                     محتشم کاشانی(ره)
و ....هدیه ای از این حقیر:

زمان تصویر غم بر عرش میزد ---------                  شرنگ خون به کام فرش میزد
زمین تفسیر ماتم را قلم زد  -----------                   عمود خیمه ی غم را علم زد
ز بحر عشق موج لاله برخاست  --------              که دامان چمن از خون بیاراست
خروش نای دل بر دشت پیچید  ----------                زجا ای شبروان مست خیزید
بیایید احترام   می  گذاریم  ---------                     بساط  می  پرستی پای داریم
به پا گردید در بزم شقایق   ------------                     قدح نوشی ز صهبای حقایق
خم ساقی پر است از باده ی عشق-----        به مستان دل از کف داده ی عشق
شد آذین بوستان با غنچه و گل ---------------               مهیا شد ز بهر عیش بلبل
همه آلاله ها قد راست کردند    --------              هر آنچه باغبان میخواست کردند
گلستان را عجب پروانه ای بود  -----------               که زینت بهر هر ریحانه ای بود
چو وقت چیدن آن لاله ها شد ---------------                 دل پروانه بر غم مبتلا شد
بزد باد فنا چون بر گلستان   --------------                    یکایک چید گلها را ز  بستان
ز آه باغبان در حسرت گل   --------                     تمامی سوخت،گل،پروانه،سنبل
دل شاهد کباب از داغ گلهاست--------         چه گلهایی! که روح و جان جانهاست
                                                                                      محرم الحرام 79 محمد.ک                                         

التماس دعا

محمد.ک
 

عشق یعنی حاء و سین و یاء و نون.......

         ولله الاسماء الحسنی...

              بسم الحسین

 

                                                  

                                   

سلام بر عشق.سلام بر مستان عشق.آسمانی ترین سلام بر عاشقان عشق

فرا رسیدن ماه پر فیض محرم الحرام،ایام سوگواری سید و سالار شهیدان  مولی الکونین حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) بر عاشقان حسینی تسلیت باد.

از امروز انشاءا... تا پایان دهه اول محرم سعی میکنم طبق رسم هیئات قدیمی در نامگذاری روزهای این دهه اشعاری در باب آن روز که اغلب از سروده های کمیاب

شعرا و مرثیه سراهای نامی و سروده های بعض دوستان شاعر و در لا به لای آن بعضی سروده های خود حقیر را تقدیم دارم.

اول محرم، روز حضرت مسلم ابن عقیل(ع)

در کوچه های کوفه یارب فکارم امشب  ---------               از بی کسی بدیوار سر میگذارم امشب

من مسلم(ع)غریبم،بی یار و غم نصیبم --------              از جور اهل کوفه بی غمگسارم امشب

یک شهر پر ز دشمن،از بهر کشتن من  --------           بهر حسین(ع)و طفلان من بیقرارم امشب

بادصبا خدا را،بر گو حسین(ع)ما را  -----------                در راه عشق جانان جان میسپارم امشب

کوفه میا حسین(ع)جان، زینب(س)شود پریشان ---------          ازظلم اهل کوفه زارونزارم امشب

از این سفر حذر کن،رو جانب دگر کن ---------                     ای ابن عم به کوفه یاور ندارم امشب

تنها من پریشان،سوزم چو شمع سوزان ---------        خندان به حال زارم دشمن شمارم امشب

آرام دل غمین شد،مسلم(ع)فدای دین شد-------     مقتول اهل کین شد، من اشکبارم امشب

                                                             شعر از شاعر معاصر و مرثیه سرای اهل بیت(ع) حاج احمد آرونی متخلص به آرام

ذیلا مثنوی سرالعشق به مناسبت دهه اول محرم به آستان قدسی سیدنا و  مولینا و امامنا حسین ابن علی(ع)،چون ران ملخی که آن مور به درگاه عزیز مصر عرضه داشت و از باب اینکه نام این حقیر سراپا تقصیر در مصحف نام ذاکران آن حضرت ، عند الله العزیز الرحیم انشاءالله تعالی مرقوم گردد تقدیم میشود:

عشـق یعنی حاء و سین و یاء و نون        -----------                         دل سـپــردن بـر کـف دشـــت جنــون

عـشـق یـعـنـی سرزمیـنـی پــر بــــلا   -----------                        حـجـلــــه ی عـیـشـی بـه نـام کربــلا

عـشـق یـعـنـی تشنگی در قــرب آب  -------------                         لیک مســت از ساغــر مینـــای نـاب

عـشـق یـعـنـی با دل و جان سوختن  ---------------                      در سیاهـــی شمــع عشق افروختن

عشق یعنی جسم یاران چاک چـاک   ---------------                     غوطــه ور در خـون فتـاده روی خـــاک

عـشـق یـعـنـی مـادری چشم انتظار   --------------                      کاکـــل مویــی به خـون از عشق یار

عـشـق یـعـنـی دسـت از پیکـر جـــدا   -------------                      مشک سوراخ و عطش در خیمه هـا

عـشـق یـعنی شـاه دامـادی به خون   -------------                     قتــلگـاهـــی حجـله گــاه سـرخ گـون

عـشـق یعنـی دسـت طفلــی مه لقا   ------------                     در ره عــشـــق عــمــو گـــردد جــــدا

عـشـق یعنـی کودکــی چوبیــن زبـان  --------------                     سینه ی خشکیده حلقی خونفشان

عـشـق یـعـنـی از کــــف شـــط بــــــلا   -----------                   جرعـه نوشیـدن به صـد شور و صفـــا

عـشـق یـعـنـی بـی کس و یـار و نـفـر   -----------                   در منــای دوســت بگـذشـتــن ز ســـر

عـشـق یـعـنـی آسـمــانـی بـی قــمـر  -----------                    خـوردن از جـان نـاوک و تیـری سـه پـر

عـشـق یـعـنـی مرکبـی بی شهسوار   -----------                   جـان فـــدا بنـمــــودن از هـجــران یــار

عـشـق یـعـنـی چــــــادری افــروخـتــه --------                     قــلـبـهــای داغـــدیـــده ، سـوخــتـــــه

عـشـق یـعـنـی گــــر گرفتــن دامـنــی  ---------                    گـوشــوار خـونـــی و خــنــدیـــدنـــــی

عـشـق یـعـنـی ســر بـدون معـجـــری  ----------                    دســت بـی انگشـت و بی انگشتـری

عـشـق یـعنـی بـر فـــراز نــیـــزه هــــا   --------                   در بـــــر دلــــدار بـــردن غــمـــزه هـــــا

عشق یعنی جان به لب گشتن قرین   ------------                   نـخـلـــهای بی ســری نقـش زمیـــــن

عـشـق یـعنـی اشـتـران بـی جـهـــاز  ---------                    در قــمــار عــشـــق دادن امــتــیــــــــاز

عشق یعنی جسم بیماری به خــون  ----------                   الـفــت زنــجـیـــرو زخــم از حــد فـــــزون

عشق یعنی محملی از خون خضاب  ----------                   هـجــــر دلــــدارو جـگــرهــــای کبـــــــاب

عـشـق یـعنـی پـا بـرهنـه روی خـــار  ----------                   پـــای تـا ســر نـیـلـــی و جسمــی نـزار

عـشـق یـعنـی بلـبلـی شـیرین زبان  ----------                   کــنـــج ویـــرانـــه که ازغــــــم داد جـــان

                         غیر از ایـن، معنی نـدارد هیــچ، عـشـــق

                         عــشــق یعنی کــــربـــلا یعنی دمـشـق

                                           تاسوعای حسینی سنه ۱۴۲۳ ه.ق

                                                       الاحقر    محمد.ک

 التماس دعا

محمد.ک